دفتر خاطرات کتاب های من
خاطرات من از کتابهایی که میخونم و اتفاقات زندگی ام همراه نظرات
خانه
درباره من
سرآغاز
تماس با من
دفتر خاطرات کتاب های من
خاطرات من از کتابهایی که میخونم و اتفاقات زندگی ام همراه نظرات
دنبال کنندگان
۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
زندگینامه
(۷)
برایان تریسی
(۱)
اعتماد بنفس
(۷)
شیری
(۱)
مسعود لعلی
(۱)
شما یک جوجه اردک زشت نیستید
(۱)
خلاصه آمار
آخرین مطالب
من حال کیست؟
10 کلید اعتماد بنفس پایان
10 کلید اعتماد بنفس حلت
10 کلید اعتماد بتفس از حلت
تکنیک های نه گفتن
چگونه یک مهر طلب نه بگوید؟
سمینار سه دقیقه جادویی از حلت
شیوه بزرگان
مرد مست و هدیه
5 اشتباه مشترک میان افرادیکه تلاش برای ثروتمند شدن دارند
پیوندها
صندوق بیان
بر اتفاقات گذشته تاسف نخور
نویسنده گمنام
|
روزی پیرمردی کاسه سوپی که به چوب روی شانه اش بود حمل میکرد.
در راه کاسه ترک برداشت و شکست ولی پیرمرد بی توجه به راهش ادامه داد.
کشاورزی که ناظر این اتفاق بود به پیرمرد گفت:متوجه نشدی؟سوپت ریخته است
پیرمرد گفت:چرا فهمیدم ولی کاری از دستم بر نمی اید
۱
۰
نویسنده گمنام
نظرات
(۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در
بیان
ثبت نام
کرده اید می توانید ابتدا
وارد شوید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
کد امنیتی *
ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته میشوند
نظر بصورت خصوصی ارسال شود
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!