کشتن دختر
نویسنده گمنام |
خاطراه دیگه از زمانی که حجاب میکنه.با زن پدرش و دو تا از دوستاش میرن که روبتدی و عبا بخرن همون حجاب عرب ها.دو تا دوستاش شیطون بودند.به سلطانه میگن میخوای یکم تفریح کنی؟سلطانه میگه باشه
میردن دم در اسناسور پارکینگ.هر مردی که میومده دو تا دخترا کنار میکشیدنش و از میپرسیدند میخوای تفریح کنی؟مرده میگفته باشه.بعد ازش میپرسیدند خانه یا ماشین داری که بریم انجا؟
سلطانه شصتش خبردار میشه و با زن پدرش سریع محل را ترک میکنه.چند روز بعد قضیه لو میره و اون دو تا دختر دادگاهی میشن.تحقیقاتی که کردند 14 مرد از اون ساختمان اعتراف کردند که همچین پیشنهادی شده
در عربستان حکم با پدر دختر است
پدر یکی از انها دخترش را با حضور دیگر افراد خانواده خفه میکنه
و ان یکی دختر توسط پدرش زندانی و با سومین زن یک مرد در روستایی دور افتاده میشه
چک