دفتر خاطرات کتاب های من

خاطرات من از کتابهایی که میخونم و اتفاقات زندگی ام همراه نظرات

دفتر خاطرات کتاب های من

خاطرات من از کتابهایی که میخونم و اتفاقات زندگی ام همراه نظرات

مرد مست و هدیه

نویسنده گمنام |

این خاطره ای است که دوست نورمن وینسنت پیل تعریف میکند.نورمن سخنران انگیزشی روانشناسی و شاد زیستن است.


یک شب مرد مستی در ایستگاه قطار امد و به من گفت:

کجا میتونم برای دختر کوچکم یک هدیه بخرم؟

دوستم پرسیده بود :چرا میخواهی به او هدیه بدی؟

مرد مست :میخواهم او را خوشحال کنم

او گفت:به او پدری سر به راه بده .این کار خیلی او را خوشحال میکند



  • نویسنده گمنام

نظرات  (۱)

همه ی مستا اینقد عاقلن عایا؟ 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی